رادینرادین، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 28 روز سن داره

رادین همه زندگی

در این روزهای ما آنچه گذشت

1392/11/19 21:25
نویسنده : مامان و بابا
2,200 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

رادینم

 همه زندگی من، خیلی وقته برایت ننوشتم منو ببخش که وقتم خیلی کم شده

روزها رو با تو سپری می کنم وهر روزم زیباتر از دیروزم است صدای دلنشینت وخنده های زیبایت فضای خانه را هر روز پر می کند، دنیای زیبایی با تو دارم .

رادین عزیزم اواخر ماه آذر بود که مریضی سختی گرفتی ، مریضی که با علایم سرماخوردگی شروع شد وتبت رو تا سه روز به سختی کنترل می کردم ،شب های سختی با تب 40 درجه داشتیم البته مریضی ات دردناک هم بود با زدن دونه های قرمز در پشتت و گلویت دردت کمتر شد و تبت پایین اومد اما تا 24 ساعت چیزی نمی تونستی به خاطر اون دونه ها که در روی زبان وگلویت بودند بخوری ونوک انگشتان دست و پا هاتم حالت تاول زده پیدا کرد که همه علایم خود به خود خوب شد وهیچ داروی خاصی هم نداشت غیر از ایپوبروفن  و دیفن هیدرامین ، روزهای پراسترس وسختی گذراندیم  خدا رو شکر گذشت  و حالت خوب شد .

بعد از اون مریضی سعی کردم تقویتت کنم ودی ماه هم من فقط به واسطه امتحانات 3 روز سر کار رفتم  وبیشتر پیش هم بودیم.

علاقه خاصی به کتاب خوندن داری ، البته تحمل هم نداری تا آخر برایت بخونم دوباره می گی از اون صفحه ای که علاقه داری بخونم .

بازی های جالبی برای خودت درست می کنی ودوست تخیلیت هم آمانیشکا همراه بازی هات هستش .

دیروز می خواستیم به خیابان بریم هر چه صدات می زدیم بیای حاضر بشی تا بریم نیومدی ، همش می گفتی کار دارم تا اینکه بابایی اومد وگفت بیا رادین رو ببین داره بازی بانک وپول می کنه جالب این بود که با اسباب بازیهات باجه هم درست کرده بودی ورفته بودی پشت باجه ات وبه مردم پول می دادی

صبح ها خیلی ناراحت می شم وقتی صبح زود بیدارت می کنم لباس تنت می کنم وتو بی حال می خوابی وبیدار می شی وهیچ اعتراضی نمی کنی ، اما با لاخره بعد از 2 سال و اندی وقتی می برمت خونه مامان نسرین اونجا هم یک ساعتی می خوابی که این خودش مایه امیدواری هستش.

عاشق نقاشی کشیدن هستی و کلی دفتر وکتاب داستان رو خط خطی کردی و از نظر خودت داری نقاشی می کشی ، و ما هم باید برات نقاشی بکشیم و بعد از نقاشی برات اسم نقاشی ات هم بنویسیم .البته می تونی موز وهلو رو بدون تصویر بخونی .

عزیز دلم رادینم همیشه سلامت و شاداب باشی

پسندها (1)

نظرات (1)

مامان گیسو جون
24 بهمن 92 16:24
سلام عزیزم خوبین؟ ای جانم می دونم فارنژیت گرفته بوده خیلی مریضی وحشتناک و دردناکیه بمیرم براش خدا رو شکر که الان خوبه گیسو هم گرفته بود بیچاره شدم تا خوب شد ببوسش خصوصی