رادینرادین، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 16 روز سن داره

رادین همه زندگی

دوباره برگشتم(21 تیر 93)

  سلام رادین عزیزم آمدم بعد از مدت ها برایت بنویسم دراین مدت تو بزرگ شدی ومن نظاره گر تو بودم با لبخند هایت لبخند زدم وبا گریه هایت دلم خالی شد خانه ام با صدایت  پر از شور شد وکلام زیبایت  مرا به شیرین ترین لحظات زندگی ام می برد، گاهی اوقات با تمام وجودم می خواهم تو را درک کنم اما این را می دانم که  برای فهمیدن دنیای رادینم باید لطیف بود همچون  گلبرگ گل های زیبا... رادین عزیزم تو در میان آرزوهای دیروز وامروزم حضور داری ومن هر لحظه از زندگی ام را با تو زنده ام هنوز هم با چشمانت وقتی به من نگاه می کنی یک دنیا روشنی می بینم که حرف های زیادی از معصومیت کودکانه دارد و من را محو دنیای روشنت ...
21 تير 1393

رادینم کمکم می کنه!!

رادینم ، عزیزم چند روزیه وقتی مدرسه می رم خیلی دلم برات تنگ می شه یاد اون چشمهای روشنت می افتم که وقتی می خوای چیزی بگی باید حتما به چشم های نازت نگاه کنیم.و  وقتی میام خونه حسابی بغلت می کنم . وقتی می خوام ظرف بشورم قبل از من یه صندلی می آری و  میری بالای صندلی و به من کمک کنی اوایل همش بهت می گفتم برو بازی کن آخه نمی خواستم خیس بشی اما دیدم این کار برات از بازی کردن خیلی شیرین تره وبا تمام وجودت در ظرف شستن بهم کمک می کنی ومنم راستش رو بخوای کم آوردم چون دوست نداشتم ناراحتی تو رو ببینم  . این روزها هر چیزی که می خری (البته در دنیای بازی خودت) می گی برای خانم و بچه ها م خریدم. تا چند لحظه ازت قافل بشم سراغ کابینت های آ...
6 اسفند 1392

در این روزهای ما آنچه گذشت

سلام رادینم  همه زندگی من، خیلی وقته برایت ننوشتم منو ببخش که وقتم خیلی کم شده روزها رو با تو سپری می کنم وهر روزم زیباتر از دیروزم است صدای دلنشینت وخنده های زیبایت فضای خانه را هر روز پر می کند، دنیای زیبایی با تو دارم . رادین عزیزم اواخر ماه آذر بود که مریضی سختی گرفتی ، مریضی که با علایم سرماخوردگی شروع شد وتبت رو تا سه روز به سختی کنترل می کردم ،شب های سختی با تب 40 درجه داشتیم البته مریضی ات دردناک هم بود با زدن دونه های قرمز در پشتت و گلویت دردت کمتر شد و تبت پایین اومد اما تا 24 ساعت چیزی نمی تونستی به خاطر اون دونه ها که در روی زبان وگلویت بودند بخوری ونوک انگشتان دست و پا هاتم حالت تاول زده پیدا کرد که همه علا...
19 بهمن 1392

تولد 6 سالگی امیر علی

19 مهر تولد امیر علی جون بود که قرار شد بیاین واینجا(کرمانشاه) برایش تولد بگیرند یه تولد دوست داشتنی که به شما حسابی خوش گذشت امیر علی تولدت مبارک     رادین وامیرعلی وآوینا جون ...
9 آذر 1392