رادین(1/9/91)
سلام عزیز دل مامان
پسرک ناز من
هر روز صدای دلنشینت فضای خونه رو پر می کنه ، بازی می کنی ، حرف می زنی وای چه نشاطی در زندگی ام به ارمغان آوردی .
باورم نمی شه که یه روزهایی هم بوده که خونه ما بدون عطر نفس های تو بوده ، با تک تک نفس هات به من یه زندگی تازه می بخشی.
رادینم
چند روزه وقتی صبح ها از خواب بیدار می شی سریع بهم می گی سلام (البته سلام یا دلام یا للام) و من هم با تمام وجودم در آغوشت می گیرم.
ششمین دندونت جوونه زده ، مبارکت باشه گل پسرم.
دیروز خونه بودم وتصمیم به یه نظافت اساسی داشتم ، من جمع آوری می کردم وشما هم کمکم می کردی و کلی یه گوشه خونه رو برام جارو برقی کشیدی وبعد تا من مشغول بودم شما هم از طرف دیگه ریخت و پاش کردی ، یه بسته پودر صابون در کف آشپزخونه ریختی وقبل از اینکه من ببینم و بهت اعتراض کنم خودت اومدی وبا إ ..إ...إ گفتن دست منو گرفتی وبا اعتراض بهم پودر صابون رو نشون دادی!!!!!!!!!!!!!!! ....انگار که من پودر رو ریختم!
قفسه پایین کتابخونه رو به کتاب های شما اختصاص دادم من هرروز کتاب هایت را چندین بار جمع می کنم وشما چندین بار اونها رو ورق می زنی و در قسمت های مختلف خونه قرار می دی.
و خیلی کار های دیگه.............