30 هفته و 6 روز
سلام امید مامان
پسرم فردا 31 هفته ات تمام می شه .
کوچولوی من 31 هفته است که دارم تو رو در وجودم احساس می کنم. یادته مامانی هفته های اول چقدر مامانت بد حال بود اما عشق دیدن توهمه چیز رو برام شیرین می کرد.
حالا کوچولوی من برای خودت تو شکم مامانی بازی می کنی ، آهنگ گوش می دی وعکس العمل نشون می دی وحسابی دل مامانی رو شاد می کنی .
راستی پسر قند عسلم امروز یکم دلم گرفته آخه بابات ماموریت ، تهران رفته ومنم اومدم خونه مامان نسرین که تنها نباشم .
مامانی تا دوشنبه شب صدای مهربون بابات رو نمی شنوی ، بابایی هم هنوز نرفته دلش برات تنگ شده وحسابی احوالتو می پرسه.
خونه مامان نسرین هم دایی محمد امین وخاله پریا امتحان دارن و حسابی مشغول درس خوندن هستند.
امروز برای اولین بار احساس تنگی تنفس کردم فکر کنم شیطون مامان داره به قفسه سینم فشار می آره.
مامانی ، بابا نیست هوای منو داشته باشی ها.
منم هوای پسر گلم رو دارم .
مامانی خوب بخوری و مواظب خودت باشی.
دوستت دارم قند عسلم.