رادینرادین، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 16 روز سن داره

رادین همه زندگی

دلتنگی های مامان (35 هفته و5 روز)

1390/4/23 12:59
نویسنده : مامان و بابا
1,520 بازدید
اشتراک گذاری

 

سلام پسر نازم

یه روز دیگه گذشت و صدای تپش قلبم ، برای دیدارت ،تند تر و تندتر شده.


بعد ازاین چند هفته انگار وجودت برام عزیز و عزیزتر شده، واحساسم برای در آغوش کشیدنت بیشتروبیشتر شده.


به این فکر می کنم که رادینم معجزه زندگی منه وهیچ معجزه ای به راحتی به دست نمی آد.
پسر ناز مامانی برای مامانیت دعا کن، تو به خدای مهربون نزدیک تری.


دوباره از دیروز عصر برام خیلی سخت گذشت.
درد هام دارن شروع می شن، یک هفته از بستری شدنم گذشته اما ،چه می تونم بکنم غیر از دعا برای سلامتی تو و به موقع در آغوش گرفتنت.


دیشب من از درد هر ساعت بیدار می شدم ودعا می کردم وبابایت هم بامن بیدار بود ، شب سختی بود ، بازم کوچولوی مامانی بود که با حرکات قشنگش بهم آرامش می داد.


انگار دیشب تو هم با من تا صبح بیدار بودی .نزدیک های صبح هر دوتایی مون با هم خوابمون برد. وتازه صبح یکم آروم شدم.وحالا خوشحالم که همه چی آروم شده وتو در کنارم ، در وجودم هستی.


وای خدای من ، باورش برام خیلی شیرینه که پسرم، رادین کوچولویم رو به زودی بغل می کنم وبه چشم های قشنگش نگاه می کنم.
زمان زیادی نمونده ومن بی صبرانه منتظرت هستم.

پس پسرم سالم وقوی باش وبدون مامان وبابایی ، حسابی دوست دارن.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

ریحانه
23 تیر 90 12:22
سلام مامانی، خوش به حالت عزیزم.دیگه تا اومدن نی نی چیزی نمونده. من که 3 ماه دیگه باید صبر کنم. عزیزم موقع زایمان من و همه مامانایی که نی نی دارن رو فراموش نکن.
مامان فرشته
23 تیر 90 19:48
سلام آزاده مهربونم خدا نکنه دلتنگ و ناراحت باشی گل من خدا رو شکر که فرشته ات مشکلی نداره همین خودش دنیا دنیا ارزش داره یه کم دیگه تحمل کنی تو هفته 38 به امید خدا دکتر مطمئناً به دنیاش می آره بوسسسسسسس
مامان پارساجونی
23 تیر 90 23:38
سلام.از خوندن وبلاگتون خیلی ذوق زده شدم.و خاطرات شیرینی را برای من زنده کرد.من هم پارسال این موقع روزهای اخر بارداری را سپری میکردم و چند روز دیگه جشن تولد یک سالگیشه.انشالا شما هم روزهای خوب زایمان و تولد عزیزتان رابه خوبی و خوشی طی کنید.