رادینرادین، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 10 روز سن داره

رادین همه زندگی

يه شب سخت براي ماماني

1390/10/30 11:10
نویسنده : مامان و بابا
1,439 بازدید
اشتراک گذاری

نزديك هاي ساعت 5 صبحه  خوابم نمي بره 

آروم آروم اولين برف زمستاني در شهرمون داره مياد

ومن خيلي پر استرس ونگرانم

رادين جونم قرار بود بعد از 6 ماه مرخصي بگيرم اما به خاطر دلايلي با وجودي كه نصف راه مرخصي رو رفته بودم  انصراف دادم  وشروع كار رو ترجيح دادم.

قرار شد روز هاي زوج شما رو پيش مامان نسرين بزارم آخه روزهاي فرد پانيا رو نگهداري مي كنه اما به اين فكر نكرده بودم كه بهم ساعت استاد كاري ندن و مجبور به تدريسي بشم كه از قبل ساعت هاش تعيين شده  و حالا ناگهان ياد اين مساله افتادم نه راه پس دارم نه راه پيش موندم چكار كنم.

رادين جونم فرشته كوچكم برام دعا كن .

واي هيچ كي نمي دونه  چرا اين جوري شدم  اگه روزهام فرد بشه چكار كنم.

اگه ....... اگه......... همش اينها در ذهنم داره مرور مي شه.

خدايا به مصلحت خودت بهم كمك كن 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان محمدرضا(شازده کوچولو)
30 دی 90 10:23
سلام عزیزم ان شاالله که برنامه هات همونجوری که میخوای پیش بره ، نگران نباش ، توکل به خدا
مهسا
30 دی 90 18:30
سلام مامانی رادین جون ناراحت نباشید انشا ا... همونطوری که می خواید بشه رادین جون رو ببوسید
مامان نسرین
1 بهمن 90 18:11
سلام همیشه یادت باشه که خدای مهربان درکنار ماست ودر هر کارش حکمتی وجود داره ، همه چی با همت خودت وبا یاری خدای بزرگ درست خواهد شد ، نگران نباش دخترم .
مامان نسترن
1 بهمن 90 20:30
امیدوارم همیشه دلت شاد ولبت خندون باشه خانومی.انشاا...همه چی به مراد دلت میشه...نبینیم ناراحت باشی عزیزم
مامان محمد پارسا
10 بهمن 90 19:42
سلام عزیزم انشاالله همه چیز همانطور که می خوای جور می شه غصه نخور عزیزم