رادینرادین، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 4 روز سن داره

رادین همه زندگی

تعطیلات مامانی + رادین (21 ماه و 15 روز)

20/2/92 رادینم ، پسر شیرینم خیلی خوشحالم از اینکه دوباره برای یه مدتی در کنارت هستم وسر کار نمی رم ، وقتی کارم مهر ماه شروع شد خیلی برام سخت بود که این مدت رو چگونه بگذرونم ، زمستان سخت و این راه دور اما خدا رو شکر همه چی به خوبی تموم شد و تعطیلات منم شروع شده  ، هر چند ، 4 روز دیگه باید برای مراقبت امتحانات در یک ماه آینده به مدرسه برم اما دیگه چندان سخت نیست . رادین جون دیگه به خوبی حرف می زنی خیلی شیرین وبانمک ، کافیست هر چیزی را یک بار بشنوی ، تا سریع اون حرف رو تکرار کنی! از غذا خوردن وقتی لذت می بری ، می گی وای خوشمزه است. علاقه زیادی به درس خوندن داری( البته به تقلید از بابایی و دایی امین) ولب هاتو مثل اونها در...
20 ارديبهشت 1392

چکاپ 21 ماهگی

رادینم شیرین پسرم 10 اردیبهشت پیش دکترت بردمت که خدا رو شکر  ددر این 2 ماه خوب وزن گرفته بودی و قدت هم 3 سانت بلند تر شده. دکترت پیشنهاد دادند که دیگه بهت شیر ندم  ، خیلی سخته منم قرار شده تصمیمم رو قاطع در این چند روزه بگیرم.
13 ارديبهشت 1392

بازیگوشی های رادینم

عزیز دلم عاشق این ماشینت هستی و بهش گالی گالی می گی واین اسم هم به خاطر صدای بوق ماشینت گذاشتی. با این ماشین گاهی وقت ها هنر نمایی های عجیبی انجام می دهی.   این هم عکس قبل از آرایشگاه وبعد از آرایشگاه رفتنت. ...
12 ارديبهشت 1392

عکس های نوروز 92

 رادین عزیزم امسال قرار بود یک سفر چند روزه بریم که نرفتیم و با بابایی تصمیم گرفتیم ، امسال عید شهرخودمون بمونیم ولذت ببریم. در ایام عید یا مهمان بودیم ،یا مهمان داشتیم ،یک سفر یک روزه هم به خرم آباد رفتیم ، هوا عالی بود وفرصتی هم بدست می آوردیم به دامن طبیعت شهر خودمون  می رفتیم.. روز اول فروردین که با عمه های شما به پارک کوهستان رفتیم وبهمون خیلی خوش گذشت. امیرعلی و رادین ودانیال و آوینا جون رادین در بیستون کرمانشاه رادین در کنار سراب بیستون و نمایی از کتیبه بیستون نمایی از فرهاد تراش بیستون  اولین کوهنوردی رادین رادین ونمایی از سراب نیلوفر عکس هایی از سفر به خرم آباد (...
27 فروردين 1392

روز طبیعت سال 92

روز طبیعت ،  رادین عزیزم  به نجوبران و از آنجا هم به چالابه رفتیم. بهت خیلی خوش گذشت با بچه ها حسابی بازی کردی واز این هوای بهاری لذت بردی . به شوق بازی به سختی یکم غذا خوردی و یکسره  در حال جنب وجوش بودی. وبا شیرین زبونیت لبخند رو ، روی لب همه می آوردی. وقتی نجوبران بودیم وقت نشد که ازت عکس بگیرم اما حسابی از شما وطبیعت زیبای چالابه عکس گرفتم... ...
27 فروردين 1392

روز عید سال 92

رادینم ، عزیزتر از جانم یک سال دیگه گذشت و رادین من زیبایی عید را برای من چند برابر کرد چه لذتی داره به شوق خنده های شما ماهی قرمز خریدن .  شما گل پسرم هر روزبه ماهی ها  سلام می کردی ، الهی من به قربونت برم. اما حیف که لحظه سال تحویل خواب بودی ، هر کاری کردم که بیدار باشی ،نشد ،آخه سال تحویل وقت خواب ظهرت بود . عزیزم ، شیرین زبونم عیدت مبارک.   ...
16 فروردين 1392

عیدتون مبارک (سال 92)

باز هفت سين سرور ماهي و تنگ بلور سکه و سبزه و آب نرگس و جام شراب باز هم شادي عيد آرزوهاي سپيد باز ليلاي بهار باز مجنوني بيد باز هم رنگين کمان باز باران بهار باز گل مست غرور باز بلبل نغمه خوان باز رقص دود عود باز اسفند و گلاب باز آن سوداي ناب کور باد چشم حسود باز تکرار دعا يا مقلب القلوب يا مدبر النهار حال ما گردان تو خوب راه ما گردان تو راست باز نوروز سعيد باز هم سال جديد باز هم لاله عشق خنده و بيم و اميد عید شما مبارک ...
28 اسفند 1391

سفر به کیش (19 ماهگی)

یه سفر زیبا وبه یاد ماندنی با رادینم عزیزدلم در این سفر بزرگ شدنت  واجتماعی بودنت رو کاملا احساس می کردم وقتی که به همه سلام می کردی و در جوابشون ممنونم می گفتی ودر آخر بای بای می کردی ، من و بابایی از این رفتار زیبای اجتماعی ات لذت بردیم. حسابی هم از این هوای مطبوع وپاک لذت بردی و بازی می کردی. با وجودی که هیچوقت از کالسکه ات استفاده نکردیم وشما دوست نداشتی اما در این سفر استقبال خوبی از کالسکه کردی  .       ...
16 اسفند 1391