دو ماه ونيم رادينم
سلام هستي من رادين من
رادينم دو ماه ونيمه كه دارم تمام لحظات زندگي ام رو با تو احساس مي كنم.
با صداي تو از خواب بيدار مي شم با گريه هات بغض مي كنم با خنده هات از ته دل مي خندم و صداي هاي جالبي كه از خودت در مي آري برام بهترين آهنگ دنياست.
وقتي شير مي خوري با اون آرامش بي نهايتت آروم توي چشمهام نگاه مي كني وبا لبخند ي زيبا دست از شير خوردن مي كشي وبهم خيره مي شي وبا هام با زبان خودت حرف مي زني نمي دوني چه حالي مي شم، با تمام وجودت از خودت صدا در مي آري حتي گاهي وقت ها براي بعضي از صداها تا حد امكان لب هاتو باز مي كني واي تا حالا نمي دونستم مادر شدن چه لحظات شيريني رو داره.
البته مادري همه لحظات با تو بودن شيرين هستش اما در اون زمان مي تونم بي نهايت بودن شيريني رادينم رو احساس كنم.
براي بابايي هم همينطوره آخه بعضي وقت ها كه شما رو بغل كرده مي بينم صداي خنده هايي بابايي همه جا رو پر كرده مي دوني چرا آخه براي بابايي حسابي دلبري مي كني و مي خندي .
گاهي وقت ها شب ها نمي خوابي وگريه مي كني ، خسته مي شم ، سر درد مي گيرم اما بازم با تمام وجود در آغوشت مي گيرم و بزرگترين دردم گريه شما نازنينم هستش.
من وبابايي تمام تلاشمون آروم شدن شماست و وقتي مي خوابي براي اينكه بيدارت نكنيم مواظبيم سر و صدا نكنيم آخه خوابت خيلي سبك شده خيلي سريع تكون مي خوري و بيدار مي شي اما اگه خوابت عميق باشه چند ساعت مي خوابي حتي در شلوغي
همه زندگي من وبابايي رادينم شده ، واقعا داشتن يك فرشته كوچولو مثل تو بهترين هديه خدا به ما بوده.
راستی رادینم ، یه اتفاق خوب هم افتاده آخه باباجونی دانشگاه ارشد قبول شده فقط یکم دوره باید بره اهواز هر چند هفته ای یک روزه ، اما من وشما هم باید دو روزی رو تنهایی سپری کنیم که خیلی سخته اما موفقیت بابایی هم برام خیلی مهمه .امید وارم همیشه موفق و سلامت باشه.