رادینرادین، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 16 روز سن داره

رادین همه زندگی

شيرين كاري رادين جونم

1390/8/25 17:23
نویسنده : مامان و بابا
2,072 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گل پسر ماماني


خوابيدي ومن فرصت پيدا كردم بيام به وبت سر بزنم.
گل پسرم ديگه حسابي داري پيشرفت مي كني وچيز هاي جديد ياد مي گيري.
چيزهاي كه اطرافت هستند حسابي نظرت رو جلب مي كنند كشش و جاذبه اي نسبت به اطرافت پيدا كردي كه برات حسابي لذت بخشند.
من هم خيلي لذت مي برم از اينكه من رو مي بيني ولبخند مي زني وتند تند دست وپاتو تكون مي دي.
تازه براي اولين بار وقتي بازار برديمت ديگه نخوابيدي واطرافت رو با دقت خاصي نگاه مي كردي به صدا ها به خصوص صداي بوق ماشين ها عكس العمل نشون مي دادي.
من وبابايي ديديم كه دوست داري اطرافت رو با دقت نگاه كني برديمت يه مغازه اسباب بازي فروشي شما هم با دقت به همه اسباب بازي ها نگاه مي كردي حتي اسباب بازي هايي كه به سقف مغازه آويزون بودن.

رادينم سعي مي كني اشيا رو با دستت بگيري ديگه انگشت هاتو هم باز مي كني 4 روز پيش بود براي اولين بار يه جغجغه رو از دستم گرفتي واز اينكه در دستهات تكون مي خورد كلي تعجب كردي.

تعجب
تازه گل پسرم گاهي وقت ها باهر دو دستت اسباب بازي تو مي گيري و  دستهاتم بهم رسيدن وباهاشون بازي مي كني.

راستي براي اولين بار هم در حمام وقتي  باهات آب بازي كردم شروع به خنديدن كردي
توي اين مدت وقتي يه روز امتحان داشتم پيش بابايي موندي وكلي آقايي كرده بودي.
قند عسلم ديگه روزها كمتر گريه مي كني وخواب شبانه ات كمتر شده ، شب ها خيلي بيدار مي شي ومي خواي من بغلتت كنم وراه برم وبا اولين قدمم دوباره مي خوابي.
هر روز مي گذره بيشتر وبيشتر دوست داشتني مي شي.مژه

يه شب قبل ازخواب من داشتم يكسري كار مي كردم كه ديدم شما يكدفعه اي با صداي خيلي بلند شروع به خنديدن كردي با تعجب نگاهت كردم ديدم به صداي بابايي داري عكس العمل نشون مي دي، بابايي هم كه خوشش اومده بود همش با عناوين مختلف مثل عزيز دلم ، قند عسلم و..... صدات مي كرد وشما هم فقط مي خنديدي اونم با صداي بلند نمي دوني چقدر شيرين مي خنديدي فقط منتظر بودي بابايي يه چيزي بگه وشما هنوز نگفته بخندي اگه بابايي اين طور ادامه مي داد تا صبح براش مي خنديدي .
همين الان هم از خواب بيدار شدي بايد بيام بغلت كنم يكم راه برم تا دوباره بخوابي...................
بعد از چند دور گردش در خانه دوباره خوابت برد.

 

سه شنبه عيد غدير برابر با 24 آبان رادينم 3 ماه و20 روزشه

3 ماه و20 روز

 

 

رادين جونم 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مهسا
25 آبان 90 16:51
سلام آزاده جون خوبید؟ ماشا ا...به آقا رادین گلم مثل ماه شده قربون خندهات عزیزم مامانی از طرف من گل پسری رو ببوس
الهام
25 آبان 90 17:13
ماشااله پسرم بزرگ شده قربونش برم عكساش خوشگله مامان جون دستت درد نكنه كلي كيف كردم
مامان ابوالفضل
25 آبان 90 18:49
سلامممممممممممممممم وای ماشاالله چه شیرین کاریهایی چه ناز هم شده خدا حفظش کنه من واقعا رادین و دوست دارم
مامان محمد پارسا
25 آبان 90 20:25
نازشو برم من که این همه شیرین کاری می کنه عکساش چقدر نازن نانازی تو خیلی با نمک و دلبری
مامان رادین
26 آبان 90 13:54
سلام رادین کوچولو حسابی شیون بلا شدی. موش بخورت
حدیث مامان حارث
26 آبان 90 23:03
سلام عزیزم . ای جانم . چه نی نی خوشگله ماشالله
هستی
28 آبان 90 11:52
سلام ازاده جون خواستم بپرسم ایا شما هم افسردگی بعد از زایمان گرفتی یا نه؟ رادین جونم ببوسید

سلام هستي جون
نه من افسردگي نگرفتم.
دريا خانم هم ببوسيد

mamani helena
1 آذر 90 18:21
salam ey joonam mashala cheghad naze in pesmale .pishe ma ham biyayd
! gighil !
3 آذر 90 11:22
salam azizam,che axaye khoshgeli gerefti az in vooroojak!cheghad ba namake ghiafash khode hefzesh kone vasa2n