خوابي شيرين براي پسرم
چند شبي بود كه احساس ضعف داشتم ، دليلش رو نمي دانستم تا اينكه يه شب نزديك هاي صبح يك خواب ديدم.................
خواب ديدم كه:
با مادربزرگم سوار تاكسي هستيم كه من يكدفعه يه چيزي روي صندلي پيدا كردم ، يك پلاك طلا اله بود كه نام علي(ع) نيز در زير آن حك شده بود مادربزرگم هم در آن لحظه گفت كه او هم انگشتر تك نگيني پيدا كرده كه خيلي هم زيبا بود.
به پلاك وانگشتر نگاه مي كرديم كه راننده تاكسي گفت به مقصد رسيديم ، پياده شديم ومن چند بسته شمع براي سلامتي يه نوزاد روشن كردم و بعد وارد سالني شدم كه پر از نوزاد هاي تازه متولد شده بود ، هم ذوق داشتم وهم تعجب كرده بودم كه چرا اينجا هستم ، كه ناگهان از خواب پريدم.
كه ديدم باباي پسرم بيدار شده و در حال آماده شدن برايرفتن به سر كاره، منم بهش گفتم يك خواب ديدم كه احساس من در مورد اين خواب اين بود كه فرشته كوچولوي ناز در راه داريم ، و اون فرشته هم يك پسر هستش.
همان روز سه بار تست بارداري رو امتحان كردم وفهميدم كه آره ، يك مسافر كوچولو در راهه ومن وباباييت كلي ذوق كرديم.
اون روزها مصادف بود با محرم ومن شام غريبان براي سلامتي شما، گل پسرم سه بسته شمع روشن كردم.
امسال هم در اين شب به مامان نسرين گفتم سه بسته شمع روشن كنه وآخر شب هم من وبابايي رفتيم عباسيه وشمع روشن كرديم.
اي خداي مهربونم ، ممنونم كه من امروز رادين رو دارم.